2300 روز دوری؛ جای علی دایی عکس یادگاری نیست
به گزارش فوتبال 360، علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، سالهاست از فوتبال در ایران کنارهگیری میکند؛ اگر سالهای نخست این دوری از روی اجبار بود، در سالهای اخیر آگاهانه و از روی میل شده. دایی میگوید بیرون از دنیای فوتبال خوشحال است و از اینکه میتواند وقت بیشتری به همراه خانواده بگذراند، راضی. با وجود این، حتی اگر دایی، آگاهانه این مسیر را انتخاب کرده باشد، جای خالیاش در فوتبال ایران حس میشود؛ به ویژه اینکه این رشته، بخش زیادی از محبوبیتش را از دست داده، با فسادهای ریزودرشت آمیخته و مدیران کموبیش «بله قربانگو» به خود دیده است.
آن اردیبهشت 1398
علی دایی بخش جداییناپذیر فوتبال ایران است؛ برکسی پوشیده نیست که اگر این فوتبال نحیف و کمجان، هنوز هم در مجامع بینالمللی شناخته شده است، به لطف علی دایی و مهارتش در گلزنی است. او تا قبل از آنکه غولهای بزرگ و معاصر فوتبال جهان یعنی رونالدو و مسی، ماشین وحشتناک گلزنیشان را آتش کنند، به تنهایی عنوان آقای گلی دنیا در رده ملی را یدک میکشید. برای کسی قابل تصور نبود بازیکنی معمولی بتواند این رکورد جذاب که دایی در تیم ملی فوتبال ایران، ثبت کرده بود را بشکند.
دایی به غیر از حضور پررنگ در عرصه بازی، به عنوان سرمربی هم کم خبرساز نشد؛ درست است که افتخاراتش به عنوان مربی هرگز به اندازه افتخاراتش به عنوان بازیکن نشد؛ ولی در همان عصر تقریبا کوتاه هم، جنجالهایی رقم خورد که یک پایش شهریار ایستاده بود؛ از تولد واژه غشکردن داور گرفته تا فساد در صدور کارتهای معافیت جعلی. البته که زبان سرخ، سرانجام عرصه را به او تنگ آورد و در راستای افشاگریهای بیپردهاش از شرایط مدیریت وقت در سایپا، در اردیبهشت 1398 مجبور به قطع همکاری با این باشگاه شد. آن روزها برای کسی باورپذیر نبود که دوری دایی از فوتبال بیش از 2 هزار روز طول بکشد؛ ولی باوجود شایعات فراوان، چنین شده؛ شهریار سالها از فوتبال ایران فاصله گرفته و این فاصله همانطور که خودش گفته «تا زمانی که آقازادهها در راس امور باشند» ادامه خواهد داشت.
منع فعالیت در فوتبال ایران
از همان اردیبهشت 98 تا شاید یک سال قبل، شایعه منع فعالیت علی دایی در فوتبال ایران، قویا تکرار میشد. میگفتند ماهیت کسی را فاش کرده که نباید؛ در نتیجه حکمش این است که دیگر در ایران مربیگری نکند. البته که هرگز چنین موضوعی رسمی عنوان نشد ولی نشانههایی برایش پیدا میشد. مثلا گزینه اصلی هدایت تیم ملی بود و مذاکرات مثبتی هم با فدراسیون فوتبال ایران انجام داد؛ اما پس از استعلام اولیه، دیگر خبری از آقای رئیس برای نهایی کردن قرارداد نشده بود. معنیاش روشن بود: دایی نباید به تیم ملی بیاید.
بعدها خبر رسید پیشنهادهایی از تیمهای شهرستانی داشته که آنها را بیپاسخ گذاشته است. روزهای نخست کسی نمیدانست این عدم تمایلها دستوری است یا اختیاری. با این حال، از آنجا که دایی به واسطه بیزینسش علاقهای به خروج از تهران نداشت، طرح موضوعاتی مبنی بر منع فعالیتش در حد شایعه باقی ماند. هرچند که او بالاخره به این فرضیات پایان داد؛ درست روزی که مقابل عادل فردوسیپور نشست خبر داد که منعی برای فعالیت در فوتبال ایران ندارد ولی «ممنوعالمعامله» است!
یکی دیگر از محدودیتهایی که در مسیر تغییر کاراکتر ورزشی علی دایی حاصل شده بود. فعالیتهای اینستاگرامی دایی در روزهایی که التهابات جامعه به اوج رسیده بود، در برههای برایش سختی به بار آورد که همین «ممنوعالمعامله» بودن، یکی از آنها است. دایی در طول این چندسال انزوای خودخواسته، کاراکتری اجتماعی هم پیدا کرد که به راحتی اجازه پاسخ دادن به پیشنهادات فوتبالیاش را نمیداد؛ به ویژه آنکه در 2 برهه به طور رسمی عنوان شد که پیشنهاد رضا درویش برای برگشتن به پرسپولیس و هدایت این تیم را رد کرده است.
جای دایی در عکس یادگاری نیست
درست است که در بازهای از زمان، محدودیتهایی برای شهریار فوتبال ایران رقم خورد؛ ولی هرگز از یاد نرفت. برعکس، به میزان محبوبیت او افزوده شد. کم نیستند چهرههای وزشی، هنری، سیاسی-اجتماعی که در طول این همه سال دوری شهریار از دنیای فوتبال، قرار ملاقاتهایی با دایی ترتیب داده و عکس ملاقات را در صفحات مجازی و حقیقی بازتاب دادهاند. آخرین آنها سردار آزمون است که به تازگی عکسی به یادگار به دایی انداخته و با عبارت «نامبروان» او را مورد خطاب قرار داده است.
هرچقدر هم که این تصاویر زیبا باشد و به دل بنشیند، واضح است جای دایی در عکسهای یادگاری نیست. او شناسنامه فوتبال ایران است و اگر مدیری دلسوز در راس امور بود، از این پتانسیل برای ارتقای بسیاری از امور، به ویژه فوتبال، بهره میبرد. واضح است با دایی، فوتبال ایران نه درجه 2 و در آستانه تبدیل به درجه 3 شدن بود، نه کسی به راحتی فرصت رشد فساد در لایههای زیرین این ورزشی را به دست میآورد، نه کنفدراسیون فوتبال آسیا به راحتی میزبانی را از ایرانیها سلب میکرد، نه اینهمه فیفا به انزوای این فوتبال میدمید. افسوس که دایی، از سوی همان مدیران در برههای در تنگنا قرار گرفت تا عزلت خودخواسته را به همراهی با آنها ترجیح دهد.